معنی پایانه نفتی

حل جدول

پایانه نفتی

لاوان


پایانه

معادل فارسی ترمینال

ترمینال


پایانه مسافربری

ترمینال


پایانه مسافری

ترمینال


پایانه شهری

پارک‌سوار

لغت نامه دهخدا

نفتی

نفتی. [ن َ] (ص نسبی) منسوب به نفت. مربوط به نفت. رجوع به نفت شود. || نفت فروش. که نفت به مردم فروشد. || وسیله ٔ نفت سوز. ابزار گرم کردن و روشن کردن که با نفت کار کند: چراغ نفتی، بخاری نفتی، آبگرم کن نفتی. || نفت دار. نفت خیز.
- مناطق نفتی، جاهائی که در آن نفت استخراج کنند.


نفتی شدن

نفتی شدن. [ن َ ش ُ دَ] (مص مرکب) به نفت آلوده گشتن. بوی نفت گرفتن.


چراغ نفتی

چراغ نفتی. [چ َ / چ ِن َ] (اِ مرکب) چراغ نفت. چراغی که روغن سوخت آن نفت باشد. چراغی که با نفت سوزد. مقابل چراغ برق. لامپانفتی. چراغی که دارای لامپ و فتیله و جای نفت است.

فرهنگ فارسی هوشیار

نفتی

(صفت) منسوب به نفت: مربوط به نفت: مواد نفتی، برنگ نفت سیاه تیره، آنچه با نفت روشن شود بخاری نفتی چراغ نفتی، نفت فروش، (اسم) قسمی انگور اعلا که در قزوین بعمل آید.

فرهنگ معین

پایانه

(نِ) (اِ.) نک ترمینال.

فارسی به عربی

پایانه

محطه طرفیه


مواد نفتی

نفط


ذخیره نفتی

اِحْتِیاطی النَّفْطِ

فارسی به ایتالیایی

نفتی

petrolifero

معادل ابجد

پایانه نفتی

609

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری